از دست فراقت، چه بگویم، چه بگویم ؟
ماندم که کجا مانده بجویم، چه بگویم؟
عمریست در میکده ات خسته نشستم
تا پر شود از عشق، سبویم، چه بگویم؟
آمار شب و روز خود از دست خودم رفت
آشفته تر از پیچش مویم، چه بگویم؟
کارم شده هر جمعه فقط ناله و گریه
اشکم که شده آب وضویم، چه بگویم؟
گفتند صبوری کنم امّا به خدایت
مُردم سرِ این بغض گلویم، چه بگویم؟
شرمنده ام از روی شما غرق گناهم
ریزد عرق شرم ز رویم، چه بگویم؟
مبهوت جمال تو شوم گر که بیایی
آن وقت ندانم ؛چه نگویم، چه بگویم...؟!
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلام ممنون چشم شما باافتخار لینک شدید
آقا نمیخواهم به دوشت بار باشم.
یک لحظه هم نگذار من بی تو بمانم.
دیگر نمی خواهم پی اغیار باشم.
وقتی طبیب دردهای ناعلاجی،
من نذر کردم تا ابد بیمار باشم
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:اللهم عجل لولیک الفرج
گرچه در عشق فقط لاف زدن را بلیدم
گرچه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم
گرچه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم
جز در خانه ی ارباب، دری را نزدیم.....
پاسخ:اللهم عجل لولیک الفرج...
/عشق در مکتب ما شرح طویلی دارد/
کوچ کرده ست وخبر دارده که برمی گردد/
او که در گوشه این دهکده ایلی دارد/
آه...ای منتظران فرجش برخیزید/
بی گمان این همه تاخیر دلیلی دارد
پاسخ:اللهم عجل لولیک الفرج